شب عاشورا زهیربن قین گفت:
عباس! پدرت امیرالمومنین از عقیل که شناسای انساب عرب بود
خواست تا زنی از تبار شجاعان عرب برایش پیدا کند فقط به این دلیل
که برایش فرزندانی قهرمان و دلیر و دلاور بیاورد برای این مکان و این
زمان یعنی کربلا و عاشورا.
اکنون مبادا که در دفاع از برادر و خواهرانت
کم بگذارید و سستی و کاهلی کنی...
عباس گفت:
زهیر!
اکنون که من خود سرا پا مشتعلم چه جای دامن زدن به این آتش
است؟ به خدا قسم دست به کاری میزنم که تو هرگز پیش از این
ندیدهای و نخواهی دید.
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
تاريخ : 1394/8/5 | 08:57 | نویسنده : mahtabanam |